رفیق بد مگه که بی تو اکن بد
سلامی بی بکن و از ای تو بش رد
به نام خدا
سلام این داستان ارسالی توسط یکی از بازدیدکنندگان عزیز می باشد:
این داستان واقعی و حقیقت است ...
رفیق٬ اعتماد٬ زن٬ خیانت٬ عشق٬ هوس...
اای داستان حتما بخونی خیله جالبن
هر کسی که امروز با تو هست رفیق٬ نگاه بکن رفیقن از چه طریق٬ عده ای بخاطر پول و مال تو٬ بعضی هم خاطه زن و عیال تو٬ داخل ای دوره زمون رفیق کمن٬ اگه پیدا بی توکرد نه آدمن٬ رفیق شفیق تودی هادی خبر٬ تا بکنم به فدایی جون و سر٬ با شما اگم داستان دوتا رفیق٬ که بودن در کار و همراه هم شریک٬ کار قاچاق شونکه با هم دگه٬ گاهی گردش شونرفت با یکدگه٬ یکتا با زن و یکی بی زن بود٬ آخر اون بی زن با او دشمن بود٬ خیلی خوشگل بود زن جون٬ به صورت مانند ماه آسمون٬ چشمی ستاره و گردونی بلند٬ بوی جونی ناف آهوی خوزند٬ هنیزا نهواردر بی خو چک و چوک٬ نگاه چشمونی مثل پروک٬ تازه ازدواج با هم هسترن٬ داخل ای موقع زن از مرد مَسترن٬ زندگی با هم شونکه خیله خش٬ بین ایشون غم و شادی بوده بش٬ رفیقی که جون بیست ساله بود٬ نامه ای به هر دو تا پوس خاله وود٬ اهگو وا زن ای مثل بُرار مِن٬ خیله زرینگ و شریک در کار مِن٬ سر و رو خو توغار ای در بکن٬ به ای تو حساب به برادر بکن٬ مه و تو با هم ای کار اکنیم٬ به زودی به ای دومار اکنیم٬ چوک ای دید رفیقی وا ای هسته ساز٬ شو و روز در خانه ای روی هسته باز٬ پی ایشون هستر خوراک و هووی٬ از لو خو در شوا شکه نه لو ای٬ جوان زن دار ماشین اهخرید٬ غیر از ای یکتا حج مکه ایبُرید٬ وا زن خو اهگو بخو از ای مپوش٬ هر چه وا تو اگوم بکن تو از مه گوش٬ رفت نامحرم محرم اهکرد وا زنش٬ نصفه ای شنیشت تا باد سخنش٬ جلو شو خو سر خو توغای در شکه٬ آنچه شوی اهگو ای بشتر شاکه٬ تا شوود خلوت بین دو نفر٬ زی چشمی بی هم شونکه نظر٬ مم دخت هوند اهدید دربن آغلی زیر٬ چوک در اهکرد واز برو شون ضمیر٬ نه سُرا هند اهگو دخت چه خبرن٬ جلو نامحرم سر و رو تو درن٬ اگوم وا بپ تو هم وا شوی تو٬ پیش که برت نه شهر آبروی تو٬ دخت اهگو ای گپ مگوی وا پدروم٬ تو ادونی مه به امر شوهروم٬ ای جون وا ما پرده دار مان٬ محرمن بی ما مثل بُرار مان٬ هر کس بشت مثل بُرار کسی٬ هیچ وقت نازن سر از کار خصی٬ اهگو وا دخت خو تا که هوند شوهرت٬ بفرس زود بی به خانه مادرت٬ وود ناراحت و رفت از خانه به در٬ آنچه اهدید از لو خو نیوارد به در٬ چوک اهگو وا زن چه اهگو مادرت٬ که شگفت ارم اگوم وا پدرت٬ وود ناراحت سر و روت درن٬ اُومگفت وا ای وا مه مثل برادرن٬ اهکه خنده بله بهگو هیچ چیز٬ بشتر وود ای زن نه دل ای چوک عزیز٬ تا که هوند شویی اهگو وا شوی خو٬ ناراحتی مم خو گفت و گوی خو٬ اهگو زود برو به خانه پدروم٬ خیله کار ایشه وا تو مادروم٬ رفت به خانه مادر و پدر زنش٬ گپ خو اهزد وا ای مادر زنش٬ شربت اهداد بی اهگو نوش بکن٬ هر چه وا تو اگوم خوب نه گوش بکن٬ موهل از زن که شرم و حیا برت٬ از زیر برکه و چادر سیاه برت٬ توغا نامحرم موهل بی رو دری٬ ای زمون دوست نین و برادری٬ اگه ایتو پیش بری گول اخوری٬ مُهار عقل خو وا دست خو اَبُری٬ پیش که شرمنده بشی و سر به زیر٬ هر چه که وا تو اگوم خوب بپذیر٬ زن تو هسته جوان ناپخته خام٬ رفیق تو نوجوان نادیده کام٬ بی ایشون نه سرا دوتایی ول مکن٬ بشنو از مه تو به خو صاف دل مکن٬ اونچه که اُومدید اگه بگوم وا پدری٬ افهمی که چه در اتارت به سری٬ تا بفهمت بخدا دیوانه ابوت٬ دلی شلینگ شلینگ چون شانه ابوت٬ اهگو ای دوتی مبش تو دلگیر٬ مه اشناسم زن خو هه ماده شیر٬ به دل بد بی مکن نگاه٬ ماشاالله خوب اَشناست راه از چاه٬ مه افهمم که افهمت از نگاه٬ ولیکن جونی اکرده بی نه چاه٬ زن کم عقلن و زود گول اخورت٬ پرده شرم و حیا خو ادرت٬ گوش بکن شوگفته پشته ای سخن٬ آتش و پنبه بی شک اسوخت٬ با تو ناگوم بشته ای پسروم٬ بی حجاب دگه نگینوم دختروم٬
با زن خو اهگفت نامرد گپن مادری٬ ای گنوغن ول بی بکن نین عقل نه سری٬ نصیحت ای دوست به مانند ولو٬ مثل هو که اریزی نه برینج پلو٬ نهکرد گپن دوتی نه گوش خو فرو٬ نهگو وا زن خو که بپوش سر و رو٬ هسترن سرگرم داخل کار خو٬ شواست اون جون مثل برار خو٬ از راس خیمه سیگار شونخری٬ توغا قایق شونرفت دو نفری٬ خیله بار پیدا شوکرد بدون پول٬ قایق ایشون شهوند وا بار فول٬ اهگو وا رفیق خو راس خیمه ارم٬ بش به فکر زن مه تا پشتا اتم٬ هیچ نکنی تو به روی کم رسی٬ گوش نکنی هر چه وا تو اهگو کسی٬ مم زن مه هر چه به خو اهگفت در بکن٬ از ای گوش بزن و از ای گوش در بکن٬ خبرن ذاس خیمه اشویت بند بشت٬ حساب از ایشون که اتون بعد بکشت٬ گذرنامه نه مه اومهسته نه تو٬ بعد نه مه ادونم برم اونجا نه تو٬ پس به زودی ارم پیش که ای بند بشت٬ تا نه خصب کار ما محکم بشت٬ خوش حسابی به آدم خیله کار اکن٬ بعد بار از خصب به خومون بار اکن٬ فردا شو که قایق هوند بار اهکه زیر٬ مه ارم چند گوش تو به خو کمک بگیر٬ اهگو وا ای از خانه هیچه غم مخور٬ هر چه اهخواست مه اکنم نه خانه پر٬ غریزه جنسی بدترن از شیر نر٬ به آدم کم عقل اکردت نه خطر٬ رفت راس خیمه به ایشون اهکرد ول٬ بعد از ای هر دو شوداد به هم خو دل٬ تا که خلوت وود بین دو جون٬ گول شهوت اهکه بی ایشون ناتوان٬ زود شوداد ایشون به هم دل خو زدست٬ ماده شهوت به ایشون اهکه مست٬ سینه به سینه شوزد و لو به لو٬ به خه و بُرار شوکردید نه خو٬ رفت در آغوش ایکردید شوی خو٬ رفیق شو خو ایکردید بروی خو٬ رفیق مسکین شَخوند بی ای بُرار٬ ای رفیق وا ای اکن نامرد کار٬ پیش که داماد ایشون برت بی سفر٬ بپ و مم دخت وودن از ایران به در٬ هر دو رفتن به زیارت به دبی٬ وگر نه ای اتفاق کی شکه کی٬ شوفهمیده دامادشون رفته سفر٬ لحظه ای دخت نشونکه دور از نظر٬ افسوس که نبود پدر و مادری٬ شویی نبود ول بی نشکه پدری٬ مرد اهگفت وا زن کار دگر بکن٬ توغا شوخو و مه چادر سر بکن٬ جلو شو خو بی مه از خو دور بگه٬ بله تا زنده ام دل خو از مه مگه٬ هر دو تا با هم شونهاد دست نه دست٬ دور زتونبون پا وا هم شو بسته عهد٬ چوک اهگفت تا زنده ام زن ناکنم٬ زن اهگفت بی خو از تو مه بند ناکنم٬ بعد از ده روز شو ای زن هوند از سفر٬ اهنهستر از حال زن خو خبر٬ رفیقی شگفت وا ای نامرد بُرار٬ در شکه بی زن شَبُرد غیرت به کار٬ لباس اهخریده بی رفیق خو٬ هم به زن خو هم به مم رفیق خو٬ گپ راس خیمه شونزد با هم دگه٬ از رفیق بد ای یاره بی خبر٬ بیست و سه فوت اُمفروخت گلف اُمخرید٬ چون که کارگر و هسته مشتری٬ از شنبه راس خیمه ووده بند٬ هر کس که برت اکنن بی نه بند٬ شرکت خومون یکشنبه ارت به خصب٬ بهترن نزدیکتن بی خومون خصب٬ فردا شو زنگ ازنیم تا گلف بیت٬ بار که زیر اهکه بی خصب برت٬ آدرس شوداد هر دو رفتن بی تیو٬ ماشین و حمال شوبرد بی تیو٬ قایق رسید نصف سحر٬ لو تیو نیشتن تا قایق ایزد بر٬ تا سینه قایق ایشون به بر رسید٬ گشت از دریا و از بر پیشون رسید٬ مرد زن دار نه دست مامور ایکرد گیر٬ بی زنو فرار شکرد به مثل تیر٬ ناخدا و جاشو و صحب بار٬ شوگوناشت قایق وا سی بسته بار٬ اون اهسد ماشین و حمال و فرار٬ گاز اهداد نهکرد به پشت سر خو نگاه٬ یک راست رفت تا خانه رفیق خو٬ همه چیز اهگو وا زن رفیق خو٬ اون بیچاره شو در بند خار بود٬ ای شو و روز خش وا مکار بود٬ چند روزی کسی نرفت به سری٬ تا که از زندان در اهواد سری٬ شوفهمید که اون در زندان هسته خار٬ ای و زن هر روز نخن ماشین سوار٬ شنبه رفتن هر دو تا از شهر به در٬ به بندر ملاقاتی هر دو نفر٬ پشت میله بی شودید خیله غمگین٬ اهگو چه بکنیم جریمه مونین٬ هر چه پول هستر همه گلف موخرید٬ فکر نموکرد ایتو بشت بی خبری٬ هست جریمه خومون نه میلیون نومن٬ مجبورم بمونم دو سال در بند٬ با همو پنجاه و پنج تو کار بکن٬ زنگ بزن شرکت تا بار بتو بار بکن٬ چهم تو و زن مه ای جان رفیق٬ خواهش اومهسته نری در از طریق٬ بپ و مم دخت هوندن؛اهگو امشو اتن٬ ما اریم توغار تا ایشون اتن٬ پنجاه تومن پول شوداد بی ول شوکرد٬ ول بی ای مسکین از جان و دل شوکرد٬ ای همه بد هونده بی سری کمن٬ هنوز از رفیق خو خاطر جمعن٬ هر کسی به عقل خو نرت به راه٬ کار ای در زندگی هست اشتباه٬ هیچ وقت آزادی تو مده به زن٬ استفاده از خوبی تو اکن زن٬ نکه هادی اختیار خو به زن٬ نادونی بی بگوناری چرب ازن٬ تو بفهم که زن از مرد گول اخورت٬ تقصیر از مردن که آبرو خو اَبرت٬ وقتی که شرم و حیا رفت از زنی٬ ناکنی چاری اگه بی بزنی٬ چهم دریده تو مکن هیچ وقت به زن٬ به جای بند نه سری سنگل بزن٬ همش از مردن که ابوت زن خراب٬ اگه مرد خوب بشت زن نابوت خراب٬
رفتن سر اسکله و هر دو دست نه دست٬ مثل زن و شوهر هر دو خست نه خست٬ وا زن اهگفت گنوغیم که نه دوویم٬ دریا طوفانین امشو همیجا اخوویم٬ اگه شوگفت وا مه که کِن واگرت٬ مه اگوم وا ایشون برادر مادرت٬ رفتن به خانه رفیق خو به شتاب٬ شو اهداد خانه بشون وا تخته خواب٬ زی دل هم خوافتن از خدا بی خبر٬ بی خبر که خدا اهشه بیشون نظر٬ رفیق ایتوری وا ای اکن رفیق٬ وا شما امگفت که نین رفیق شفیق٬ شهوت به آدم اکن خار و ذلیل٬ زانو پی شهوت مزن عقل قلیل٬ از چشم و گوش و عقل سر خو جمع بکن٬ از عقل اطاعت و سر خو خم بکن٬ عقل هم از علم اَرست به کمال٬ نادان بی عقل زود ابوت زوال٬ آتش و بنزین اگه پی هم بشت٬ اچاکن بی هم و بعد شعله اکشد٬ پند بزرگن بگری داخل گوش٬ شربت بیش از خومون شوکرده نوش٬ از شاهین روزگار اتنینن خبر٬ چون که از تخم تازه هوندی تو در٬ هر دو خوافتن شو نه بندر دل به دل٬ از خدای خو نشوکشی خجل٬ کار نامشروع خو انجام شوداد٬ هر دو تا عقل خو ایجا گم شوداد٬ اهگو اگه اشکم مه بشت از تو پر٬ روسیاه اووم و زندگی مه مُرد٬ کسی نافهمت نه ایجا؛شوی تو٬ کیا ارت بی کسی آبروی تو٬ اون شو که به شو مه شوکرد دستگیر٬ دو شواَ که خون شَهوند از غار به زیر٬ نه اون وقتی که مَدید از تو خشی٬ بی چه بی خو از رو مه در نتکشی٬ اهگو تو که افهمی که ارتن کار زکار٬ خاته چه بی خو برو مه اتداد فشار٬ پروا اهنین اریم به تو قرص اخریم٬ چند تا بخو چند تا واگر خو ابریم٬ پیش از ای کار قرص اووت کار ساز٬ بعد از ای کار قرص اینین اثر٬ ای کار اینین به میل ما و دل خو٬ شیر که بن دون رخت داخل اَبن خو ماست٬ عقل کوچک ایجا که یاری اکن٬ کوه غم به رویی تن باری اکن٬ پشیمانی دگه اهنین هیچه سود٬ اترسوم بالا بیت اشکم مه زود٬ اگه اشکم مه ایجا از تو پر بشت٬ شو مه اکن ثابت بپ مه بی مه اَکُشت٬ بپ مم دخت از سفر هوندن به شو٬ شودید نین دخت شون نرفتن شو به خو٬ اهگو بپ مه اگه هونده بی مه ای دار ازن٬ نکه دار ازن ای دار کار ازن٬ صبح زود رفتن از بندر به قشم٬ از ای کار به بپ و مم ایداده خشم٬ از سرا مه اترسم بی مه ببرن٬ انتقام بندر از مه بگرن٬ اگه نشوبو به مه از خانه مه٬ سر بزن اون وقت به مه دُر دانه مه٬ توغا ایشون توغار تو اووم وا حجاب٬ هوت بکن بی خو اپوشوم به شتاب٬ بلکه چیزه مم مه نگوت مادرم٬ نبرت به سرا بی مه پدرم٬ بپ و مم دخت در سرا در انتظار٬ بن لُت اهکرده بی خو راست به بیزار٬ تا که هوند بی ای نه سرا شوکشید٬ از زیر سوند بُن لُت خو در ایکشید٬ چند تا راست اهکرد نه پُشتی شیر مرد٬ مثل گَگ جک جک شاسد از حال درد٬ تو اتوه که آبرو ما ببری٬ بی چه تو رفتی به بندر واگری٬ چوک اشنفت که گپ ای هسته و دار٬ سویچ نه ماشین ول ایکرد و فرار٬ سر و سامون از سرای در شوبرد٬ قفل شوزد و بی ای واگر شوبرد٬ خاته تو ما نه دبی گیر نموکرد٬ تا خبر شوداد به ما دیر نموکرد٬ ملاقات ای شو خو که اری واگر تو اتم٬ نکه بکردی بی مه ای دخت نه غم٬ دست چوک از دامنی کوتاه شوکرد٬ شوبرد بی پی خو و سر به راه شوکرد٬ نشو وهلید بی که تا دم درب برت٬ یا از ای سرا جای دگر برت٬ نهدونست چوک ایجا هیچ کار بکن٬ مم و بپی شوگفت از دستی سُکُن٬ شرفت وا بپ خو ملاقات ای شوی خو٬ اونجا وا ای شکرد گفت و گوی خو٬ بعد از پنج ماه ملاقاتی نرفت٬ نهدونو اشکم خو بکن پی شو خو زفت٬ بی خبر بودن پدر و مادرش٬ به دل ایشون که حاملن از شوهرش٬ گوش نه دماغی شوزد چوک دور شوکرد٬ هوس جنسی از سری کور شوکرد٬ زن اهگفت حتمی افهمت شوی مه٬ چه بکنم که ارت آبروی مه٬ تف بشت به ای نامرد لعنتی٬ گول امخرد بخاطر لحظه لذتی٬ حالا کم کم عقلی هوند به سری٬ اون شوو که دستگیر شوکرد شو اون ولک٬ جهاز از هرمز شهوند شاهن گِلک٬ بپ زنی تنها ملاقاتی برفت٬ دامادی هوند و زودی پهلویی رفت٬ اهگو بی چه ناتت زن مه به دیدار مه٬ تا بست غصه و غم از بار مه٬ حاملن و پنج ماهی به درن٬ داخل قایق بی ای خوب نین خطرن٬ تا که ای گپ شوشنفت از پدر زنش٬ نهدونست چیزی بگو در سخنش٬ دل ترک وود که از چه کسی حاملن٬ ای فهمید که بپ زنی ناغافلن٬ تعجب اهکرد از کار زنش٬ چه کسی ای بار اهکرده نِخَنش٬ غش اهکرد و حالی اهخرد به هم٬ که آبروی ای چه کسی اهزد به هم٬ بپ زنی اهدید حال داماد خو خراب٬ جار اهزد شعبه ملاقات به شتاب٬ دو تا سرباز هوند بی ایکرد بلند٬ از ملاقاتی بی شوبرد تا به بند٬ آژیر اهکرد صدا تا هوند به در٬ تا به خانه هوند و اهداد ای خبر٬ نیشتریم و گپ مونزد با همدگر٬ به یک بار اُومدید مه حالی در خطر٬ به جایی که دلی بشتن خیله خش٬ تا امگفت زن تو حاملن ایکرد ای غش٬ زن ایفهمید از غش کردن شوی خو٬ اهگو اُمداد مه از دست آبروی خو٬ ای چه کاری در ایوارده به سر مه٬ ننگ به مه و بپ مه و مم مه و همسر مه ٬ تقصیر از مردن که زن ابوت خراب٬ کلمچغ که ابندد اخورت تُراب٬ ای کارون از عشق نین از هوسن٬ نفس اماره رسوا از ای ناکسن٬ اگه بوهلی به دختر جوان٬ که برت هر روز خانه همسایه اون٬ بی خبر تو هوس باز اووت٬ مرغ دلی با هوا دمساز اووت٬ بگنا جلو چوک و دخت جوون٬ تا نرن دایم به خانه ای و اون٬ چوک اتارت به تو رسوایی به بار٬ دخت اکن بی تو نه دنیا شرمسار٬ به زن و دخت خو و چوک خو مکن ولو٬ گول اخورن بی خو اکردن نه چلو٬ نامحرم وا زن خو تو محرم نکن٬ وگر نه از دست خو ادی سُکُن٬ مثل شوی ای زن بخو ساده مکن٬ تو نری ؛ نر بخو چون ماده مکن٬ روز به روز که اشکمی بالا شهوند٬ شویی زی چهمی نه بند بالا شهوند٬ جز پشیمانی نبود ای حاصلی٬ اگه اهکند ای دل خو از دلی٬ از خجالت تا به صبح بیدار شبوت٬ از خدا مرگ بی خو شکرد آرزو٬ خیانت سودی خدا اکن پُر مِلا٬ هر چه پُر بشتر بود ادت بلا٬
اون که از نیست اهوا بی ما به هست٬ بفهم که ناظر بر اعمال ما هست٬ نگاه بکن به زمین و چرخشی٬ همیطور به روز و به آتشی٬ هست داییم خالق پروردگار٬ که آسمون روی زمین ایداد قرار٬ متواس چیزی زکس جز از مبین٬ همیشه بگو ایاک نستعین٬ تا به تو در راه راست بکن مقیم٬ اهدنا داییم صراط المستقیم٬ غیر مغضوب علیهم ای خدا٬ تو بکن بی ما از ایشون جدا٬ شک مِدی داخل دل خو هیچه راه٬ لاتعبدونَ الا جز اله٬ کار بد مکن تو ای روشن ضمیر٬ خدا هسته بماتعملونَ بصیر٬ از کار بد بد اگینی به شتاب٬ بشنو تو الله سریع الحساب٬ اون جوان بعد از رفیق بی کار وود٬ از خانه و از ده خو آواره وود٬ وود معتاد و سر ایزد به گَرد٬ بپ و مم از خانه خو بی شوکرد تَرک٬ مسافرت رفت وود ناپدید٬ هیچ اثری هم کسی از ای ندید٬ رفت همو پنجاه و پنج اهکرد به گور٬ داخل اشکُم زن رفیق ول ایکرد پور٬ کار ما پوشیده نینن از کریم٬ ان الله به کل شئی علیم
هر کس که امروز وا تو هست رفیق
نگاه بکن رفیقن از چه طریق
عده ای بخاطر پول و مال تو
بعضی هم خاطر زن و عیال تو
تو بگو چطور اسم مه ادفهمی بکس نگی کهکهکهکه
الا بعد وا نظر خصوصی واتو اکم
الا بعد وا نظر خصوصی واتو اکم
واقعا مطلب خیله قشنگ و جالبی هسته
شاید درس عبرتی بشه به ای جوون که بشته
مواظب بشن
هونه مخصوصا به دختن هاهاهاهاهاها
ما شاالله چقدر حوسل ادهستن که ایهم ادنوشتن
وله باهال هست
ههههههههههه ای داستان یکتا از بازدیدکنندگان ایفرستاده ما هم ویرایش موکرد
مرد ایقدر بی غیرت!!!!!!!!!!

آموزنده هسته
«مخصوصا به چوکون»
بله بشتر به زنونن تا با حجاب بشن و حجاب خو حفظ بکنن
????????????????????????????????///////////////????????????*********
حق وا تون دگه حرفی برای گفتن نین
سلام.خیله رلمه درد ایکه به جوکو
رفیق ایقد بی معرفت
مطلب أموزنده ای هستر
چه اکنی دنیان
ممنون سلامت وشی
حق وا تون مدیر تقصیر همی دختنن که حجاب خو رعایت ناکنن
تو مگو نه !!! ههههههه مه ناگوم همه تقصیر دختنن (الا از ترس) مرد هم باید با غیرت بشت
این به چه زبانی نوشته
کهکهکهکهکهکه به زبون محلی دری
فاطمه چقدر وا غیظ اهنوشته (مخصوصا به چوکن)
ههههههههه
وقته نظری اُمدید ترسیدوم اَ
ما به زور متونست بخونیم تو دگه سرحدی هوندی که به چه زبانی نوشتی
ههههههه تو مگو ایتو وا سرحدی مسکین گناه اهشه نه
salam
age tofahmi shaeresh ken?
khaloo davood
mal direston
me ei sher 2sal ghabl omshenafte
az bighairati chooken
choon dokht khaili zood gool akhoret
حق وا تون عقرب
مقصر اصلی مردن
چه با حوصله کلیپش(صوتی) انهاده بهتر هسته اگه کلیپی انین تا بفرستم
کلیبی خودم هم اومهسته بله حالا که زحمت شوکشیده شنوشته ما هم مونهاد
سلامت بشی
برای اولین بار اگوم وا تو عالی هسته.بله آخرش خش نهسته.کاش ایطو نبوده.دل مه شخواست عوض بکنم داستان.دل مه شخواست شوو ای دخت به ای دست ممشش ایداده از همو اول تا خراب نبوده.کاش بشته به فکرش بوده.کاش..............
اکر همه جیز به خوبی تموم بوده که دکه کسه عبرت نشکفت
به نظرم تو هم عاشقی محه بجر
خیلی جالب بود خیلی آموزنده بود ممنون از شما
تا درس عبرت بکری أ
تو اهل سوزای و جوان
سلامت وشی
به جون خودت.فال نحسی مکش به جون مه
هههههههههههههههه باشه عاشق نهی مجنونی
به جا محه بچر وا مه بگو عاشق یکچکو دل مه خش بشه
په از حالا دگه وا تو اگم مرغ عشق
salam kaka
vaghan ali hasta nakhasta
سلامت وشی کاکا
مه که نمتونست بخونوم
تو مگو نه !!! کهکهکهکهکهکه
خا محلی دری سختن نه هر کس ناتونه بخونه
حالا بعد اگوم دوبله بنستن
بسوزه پدر عاشقی!!!
ای یک چیز راست اتگوت اَ